پس از یک دهه رشد چشمگیر، اکثر مردم هنوز ارزش ارز دیجیتال را نمی دانند و ارزی در این بازار ندارند. بیت کوین بهترین دارایی دهه گذشته با اختلاف بسیار زیاد است و با این حال همه، از رسانه ها گرفته تا دولت ها و معامله گران با سابقه، در تلاش اند جایگاه ارزهای دیجیتال را در آینده پیش بینی کنند.
در همین حین، هند تهدید می کند که جریان ارزهای دیجیتال را ممنوع خواهد کرد که اگر واقعا این کار را انجام دهد، به طرز فاجعه آمیزی احمقانه خواهد بود. پیتر شف، سرمایه گذار معروف آمریکایی هم که بیشتر بر طلا سرمایه گذاری می کند، همچنان به دنبال طلاست؛ با اینکه در دنیای امروز ارز بیت کوین رقابت تنگاتنگی با این فلز ارزشمند دارد.
در طول 10 سال گذشته، روزنامه نگاران در همه جای دنیا بیش از 400 بار اعلام کرده اند که بیت کوین به پایان دوران طلایی خودش رسیده ولی ارزش ارز دیجیتال امروزی ثابت می کند که آن ها در اشتباه بوده اند. حتی با وجود اینکه هنرمندان به دنبال این هستند که ارزش هنری خود را با NFT ثبت کنند، برخی از آن ها ارز دیجیتال را چیزی بیشتر از یک مد گذرا نمی بینند. این در حالی است که فرنچایزهای بزرگی مانند NBA از NFT استفاده می کنند.
اگر از طرفداران ارزهای دیجیتال هستید، احتمالا در دام این تصور بیفتید که همه این افراد احمقی هستند که چیزهای واضحی مثل ارزش ارز دیجیتال را نمی بینند؛ اما این اشتباه بزرگی است. بسیاری از افراد فوق العاده باهوش و موفق هستند. پس چرا این عده نمی توانند ارزش بیت کوین و ارز دیجیتال را ببینند؟ چگونه آن ها چیزی را از دست می دهند که بیش از یک دهه است برخلاف انتظارات رشد صعودی داشته؟
برای درک دلیل این موضوع، لازم است به تاریخ پول و چگونگی شکل گیری باورهای انسانی بپردازیم. تا انتها همراه ما باشید.
ارزش ارز دیجیتال در آینده ای نه چندان دور
از همین اول بگذارید واقعیتی را روشن کنیم: نسل های آینده حتی پول کاغذی و فلزی را به یاد نخواهند آورد!
نسل هایی که بعد از نسل زِد (Gen Z) می آیند، از لحظه تولد با پول الکترونیکی و قابل برنامه ریزی بزرگ می شوند و تنها جایی که با پول کاغذی و فلزی رو به رو می شوند، کلاس تاریخ خواهد بود.
دلیلش هم ساده است. پول در دنیای امروز چیز احمقانه ای است که تنها از درختان مرده و فلز ساخته شده است. حتی نسخه الکترونیکی آن که در پی پال و از طریق حواله های سیمی منتقل می کنید، صرفا یک رکورد الکترونیکی در پایگاه داده است و واقعا نمی توان آن را الکترونیکی و قابل برنامه ریزی دانست. اگر اسکناس دلاری را روی میز بگذارید، نمی توانید آن را وادار به اجرای یک قرارداد هوشمند کنید. تنها کاری که می توانید انجام دهید، ذخیره آن یا تعویضش با کالا و خدمات است.
البته ناگفته نماند که پول کاغذی و فلز تکه های شگفت انگیزی از فناوری هستند. تولید پول در ابتدا، مستلزم ضرب سکه ها به روشی بود که مردم نتوانند عینا از روی آن ها کپی و پول چاپ کنند. امروزه در ذخایر فدرال هم به همین صورت، از روش های چاپ پیشرفته تری با ماشین های بسیار تخصصی استفاده می شود. پس عجیب نیست که پول به همین شکل امروزی را هم یک فناوری بدانیم.
به این ترتیب با اختراع فلز و پول کاغذی، ارزش در یک شکل جهانی واحد متمرکز شد؛ که همه با آن موافق بودند و به سرعت جایگزین مبادله کالا با کالایی شد که بسیار ناکارآمد بود. این امر باعث شد تا مردم دیگر مجبور نباشند بفهمند برای خرید غلات چند گاو باید مبادله کنند.
دقیقا چند گاو ارزش غلات را داشت؟ داد و ستد نادرست بود و پرداختن به این شیوه بسیار سخت؛ زیرا فردی که گاوها را با او مبادله کردید، قاعدتا به مکانی برای نگهداری آن گاوها نیاز داشت. حال او از نظر داشتن گاو ثروتمند بود؛ اما اگر کسی گاو نمی خواست چه می شد؟ اگر سنگ تراش به گاوهای بیشتری نیاز نداشت، چگونه می توانست برای خانه سازی سنگ بخرد؟
بنابراین فارغ از ارزش ارز دیجیتال، پول های فلزی و کاغذی معضل این مبادله ها را در نقطه ای از تاریخ حل کردند. با اختراع پول، دیگر صاحب گاو می توانست گاوهایش را به ازای گرفتن چند سکه بفروشد و بعد مستقیما همان سکه ها را با هر چیزی که می خواهد معامله کند. فروشنده غلات هم می تواند غلات را با پول مبادله کند و با پولش سنگ مورد نیازش را بخرد؛ بدون اینکه دیگر نیازی به تشکیل یک مذاکره تجاری دو جانبه بین صاحب گاو و سنگ تراش باشد.
خلاصه اینکه این نوع پول آنالوگ یک فناوری فوق العاده برای ذخیره سازی ارزش جهانی بود که این جهان و نحوه اداره تمدن ها را به کلی تغییر داد. اما با همه این احوال، زمان پول آنالوگ (پول به شکل امروزی) در حال گذر است.
فناوری دیجیتال بی نهایت انعطاف پذیرتر است و به ما اجازه می دهد تا از هزاران روش جدید که تا به امروز قابل تصور هستند، پول بگیریم. درحقیقت اولین ارزش ارز دیجیتال از همین واقعیت برمی آید که پول فردا، پول هوشمند خواهد بود.
همان طور که دوربین های دیجیتال جایگزین دوربین های آنالوگ شدند، پول دیجیتال و قابل برنامه ریزی هم جایگزین پول های کاغذی ساده و قدیمی خواهد شد. کداک (Kodak) با سابقه صد ساله خود زمانی که 90 درصد از بازار فیلم را در اختیار داشت، به موقع از دوربین های دیجیتال استقبال نکرد و بعید دانست که موفقیتی از آن این فناوری نوظهور شود.
برای مدتی حق با آن ها بود. دوربین های دیجیتال کند و سنگین بودند و نمی توانستند به سرعت شاتر زمان واقعی برسند. اما فقط تا زمانی که مهندسان همه مشکلات را حل کنند.
و ظرف 5 سال کداک از 100 سال سلطه به ورشکستگی رسید. به همین ترتیب است که نوآوری به سرعت می تواند کسانی را که عمدا نسبت به آینده نابینا می مانند، شکست دهد. اما اگر دلیل ورشکستگی کداک را چیزی بدیهی می دانید، به پیش بینی های خود نگاهی بیاندازید و شرط می بندم که اکثر نوآوری های امروزی را ندیده اید.
زمانی که در اواخر دهه 90 شروع به کار در اینترنت کردم، همه به من می گفتند که دیوانه هستم و اینترنت وقت تلف کردن است. حتی وقتی برای کار در یک شرکت لینوکس رفتم، همین را گفتند. اما اکنون اینترنت به اندازه هوا در همه جا وجود دارد و لینوکس به تک تک دسنگاه هایی که در دنیا برای شما مهم هستند، قدرت می دهد.
مسئله عدم درک ارزش ارز دیجیتال هم همین است که اکثر مردم آینده بینی ندارند و کاملا روی اکنون متمرکز هستند؛ که از منظر تکاملی هم منطقی به نظر می رسد. ما چندین میلیون سال را صرف دویدن در جنگل، شکار و جمع آوری غذا کردیم. اگر می خواستیم زنده بمانیم، تمرکز بر یافتن غذا و خورده نشدن توسط ببرها بسیار منطقی بود. در واقع فکر کردن به ببرهای آینده به کسی کمکی نمی کرد. مگر پزشکان قبیله و افراد باهوشی که آینده را مدنظر داشتند؛ اما به هر حال بقیه افراد به شدت روی این موضوع متمرکز بودند که با مرگ وحشتناکی نمیرند.
ما فقط حدود 8 تا 10 هزار سال است که به زندگی شهری روی آورده ایم و این مدت، زمان زیادی نیست برای اینکه مغز ما به روشی جدید برای دیدن جهان پیشرفت کند. همین است که اکثر مردم با دیدن فراتر از اینجا و اکنون سازگار نشده اند.
من تمام عمرم را صرف پیش بینی آینده ای نه چندان واضح کرده ام و با گذشت زمان به یک تفاوت اساسی بین جهان بینی ام با بقیه، پی برده ام. من به الگوهای گسترده نگاه می کنم، اما بیشتر افراد -مثلا آن هایی که ارزش ارز دیجیتال را نمی دانند- بزرگنمایی می کنند و به الگوهای بسیار کوتاه تر نگاه می کنند. نگاه و توجه من بیشتر به سمت انتزاعات و نوآوری ها در طول دهه ها، سده ها و حتی هزاره هاست؛ در حالی که مردم بیشتر تمایل دارند تکرارهایی از فناوری های موجود را ببینند. برای مثال دوربین فیلم برداری خانگی یک دسته است. بلوری، دی وی دی، وی اچ اس، بتامکس و استریم هم همگی تکرارهای آن دسته هستند.
مشکل این است که اکثر مردم تکرار فعلی فناوری را با نوآوری چیزی جدیدتر اشتباه می گیرند. این اشتباه بزرگی است که تقریبا پیش بینی وضعیت آینده را غیرممکن می کند. مثلا مردم به چیزی مانند بتا مکس نگاه می کنند و تصورشان این است که ویژگی های فعلی آن هم در آینده تکرار خواهد شد. اینکه نمی تواند دو ساعت ضبط کند، پس قطعا نخواهد توانست یک فیلم کامل را ضبط کند. آن ها این محدودیت ها و ویژگی های محدود را به کل فناوری تعمیم می دهند و معتقدند که هرگز کارساز نخواهد بود.
چیزی که آن هایی که ارزش ارز دیجیتال را نمی دانند، این است که مهندسان همیشه این مشکلات را برطرف می کنند و حل آن ها فقط مستلزم گذر زمان است.
همین مشکل امروز درباره ارز دیجیتال اتفاق می افتد. اما این دیدگاه منجر به واکنش های کاملا کوتاه بینانه ای علیه فناوری و روایت های ترسناک می شود. اما همان چیزهایی که در هر فناوری دیگری اتفاق می افتد، در حال حاضر در کریپتو هم رخ می دهد. نمونه های اولیه، جای خود را به نمونه های جدیدتر با مشکلات کمتر می دهند.
مثلا بازی کریپتو کیتیز را در نظر بگیرید که یکی از اولین بازی های مبتنی بر بلاک چین اتریوم است. چند سال پیش این بلاک چین محدودیت هایی داشت. کریپتو کینز یک بازی کلکسیونی بود که بازیکنان باید بچه گربه های دیجیتالی بامزه ای را بزرگ و با آن ها ترید می کردند؛ و واقعا هم زمانی بسیار محبوب و پرطرفدار شده بود. اما بعد از مدتی، باریکنان با محدودیت هایی مثل تراکنش های کند و مقیاس محدود بلاکچین اتریوم مواجه شدند. اکثر مردم آن را نادیده گرفتند اما برخی هم گمان کردند که این مشکلات قابل حل نیست.
سازندگان کریپتو کیتیز متوجه شدند که به نوع جدیدی از بلاک چین سریع تر و هوشمندتر نیاز دارند؛ بنابراین Flow را ساختند. این مورد نشانه ای از یادگیری مهندسان از گذشته و با سرعت بسیار بیشتر است. Flow پرداخت ها و واریزهای تقریبا آنی، مقیاس بندی سریع و قراردادهای هوشمند قابل ارتقاست. اگر می خواهیم در طول زمان واقعا در این زمینه پیشرفتی داشته باشیم، قراردادهای هوشمند قابل ارتقا ضروری هستند. اگر قرارداد هوشمند باگ داشته باشد، قبل از تغییر ناپذیر شدن به راهی برای حل مشکل نیاز است.
در حال حاضر کسب و کارهای بزرگی مانند NBA در بلاک چین Flow فعالیت دارند. یکی از هنرمندان محبوب من به نام بن مارو (Ben Mauro)، اخیرا اولین سری کارت های معاملاتی خود را در Flow به قیمت 2 میلیون دلار فروخت؛ مبلغی که زندگی یک هنرمند را تغییر داد. بن قبل از آن فروش NFT با هر استانداردی هنرمند موفقی بود که روی فیلم هایی مانند Elysium و بازی هایی مانند Call of Duty Black Ops کار کرده است. اما با وجود اینکه شرکت های سازنده 100ها میلیون دلار از کار او به دست آوردند، بن فقط در حد امرار معاش خود سرمایه داشت. ارزش NFTها و در نتیجه بلاک چین ها و ارز های دیجیتال این است که قدرت را در سندی حفظ می کنند و باعث می شوند که هنرمندان مستقیما از کار خود سود ببرند.
به شخصه اعتراف می کنم که تا به حال کمی نسبت به NFTها شک داشتم. من هم مثل بقیه اشتباه می کنم و گاهی اوقات به مغز مارمولکی خودم برمی گردم که روی لحظه حال متمرکز است. وعده های بلندمدت و آینده چشمگیری را در فناوری دیده بودم، اما نمی توانستم پیش بینی کنم که در بلند مدت اوضاع دقیقا به چه نحو خواهد بود. به عبارت دیگر من به تکرار فناوری نگاه می کردم؛ نه یک نوآوری جدید در آن.
فقط اندکی به آینده نگاهی داشته باشید. داشتن کارت های قابل باز شدن (unlockable) دیجیتالی که فقط شما مالک آن هستید، اصلا چیز بعیدی نیست؛ قراردادهای مالکیت واقعی که در دادگاه ثابت می شوند، اشتراک هنرمندانی که جوایز ویژه ای مانند تخفیف های فوق العاده روی کارت های آینده اعمال می کنند و سیستم هایی که بدون توجه به تعداد کپی های یک jpeg، به هنرمندان پرداخت می کنند.
همه این ها و موارد بیشتر در آینده ای است که ارزش ارز دیجیتال ثابت خواهد شد و این فقط شروع یک انقلاب گسترده تر در پول است.
حذف واسطه؛ از ارزش های ارز دیجیتال
همه ما از ربات های معاملاتی اسکالپر متنفریم؛ زیرا با وجود آن نمی توانیم PS5 را با قیمت مناسب تهیه کنیم؛ چرا که ربات ها در عرض چند ثانیه سهام را می خرند تا اسکالپرها بتوانند آن را با قیمت دو یا سه برابر در Ebay برگردانند. اسکالپرها آن را دوست دارند اما هیچکس دیگر علاقه ای به وجودشان ندارد. بانک ها و دولت ها هم دقیقا مانند اسکالپرها یک واسطه اند.
بزرگ ترین مشکل پول های احمقانه امروزی این است که باید به واسطه های متمرکزی اعتماد کنیم تا آن پول ها را نگه دارند و آن را در سراسر جهان جا به جا کنند. اما نسل های آینده دیگر نیازی به تعداد زیادی از این واسطه ها نخواهند داشت. امروزه وقتی خانه ای می خرید، پول شما در اختیار شخص ثالث قرار می گیرد و پس از امضای قرارداد توسط هر دو طرف و گذشت زمان کافی، پول فروشنده آزاد می شود.
در آینده دیگر به شخص ثالثی نیاز نخواهیم داشت و این یکی از مهم ترین ارزش های ارز دیجیتال است. یک برنامه کوچک به سادگی نقش شخص ثالث را ایفا می کند و زمانی که هر دو طرف قرارداد را به صورت دیجیتالی امضا کنند، پول آزاد می شود. این همان چیزی است که تحت عنوان DeFi آن را می شناسیم. در آینده راه آسانی برای قرض دادن مستقیم پول به افرادی که هرگز ندیده اید خواهید داشت و راحت تر از آن ها سود دریافت خواهید کرد. به همین طریق هم پول قرض خواهید گرفت. دیگر نیازی نخواهد بود که از بانک ها التماس کنید به شما پول بدهند و مبلغ موردنیازتان را از مجموعه انبوهی از سرمایه گذاران کوچک دریافت خواهید کرد؛ زیرا این سرمایه گذاران به جای ناچیزی که امروز در حساب پس انداز خود در یک بانک دریافت می کنند، سود واقعی از پولشان می گیرند.
اما تمام این ارزش های مربوط به ارز دیجیتال برای فرداهاست و امروزه پول کاغذی و فلزی منتشر شده توسط دولت ها بر جهان مسلط است.
حتی با وجود اینکه ارزش بازار ارز دیجیتال بیت کوین در چند سال گذشته به بیش از یک تریلیون دلار افزایش یافته، هنوز هم فقط قطره ای در دریاست. می توانید مردم را به خاطر نادیده گرفتن پتانسیل و ارزش واقعی ارز دیجیتال ببخشید. شرکت هایی وجود دارد که از ارزش بازار بیت کوین بزرگتر هستند؛ مانند اپل که ارزش بازار آن تقریبا دو برابر ارزش کل بیت کوین موجود است. اما از طرف دیگر بسیاری از شرکت های نفتی حهان در مقایسه با بزرگ ترین رمز ارز جهان شکست خورده اند.
نمودار زیر را بررسی کنید و خواهید دید که حتی ارز دیجیتال های کوچک تر از بیت کوین هم، ارزش فوق العاده ای دارند.
اما در دهه آینده این اعداد هم تغییر خواهند کرد؛ زیرا عرضه پول یا حجم نقدینگی M2 چیزی جز پول الکترونیکی یعنی مخلوطی از ارزهای دیجیتال خصوصی و ارزهای دیجیتال بانک مرکزی نخواهد بود. پول نقد وجود نخواهد داشت؛ چیزی که در حال حاضر هم در کشورهای پیشرفته جهان مثل چین اتفاق می افتد و حتی بی خانمان ها با کدهای QR حقوق می گیرند.
از آن جایی که M2 به طور فزاینده ای مترادف با رمزنگاری می شود، آینده جهان بسیار متفاوت از دنیای امروزی به نظر می رسد؛ پر از تراکنش های خرد برای همه چیز، از صفحات وب موردعلاقه تان گرفته تا خبرنامه ها و خرید نان در نانوایی. شما نانوایی را آن قدر دوست خواهید داشت که سهم کسری از آن را در مبادله همتا به همتا می خرید و آن را به سبد دارایی های در حال تغییر اضافه می کنید که در نتیجه درآمد غیرفعال بی سابقه ای برایتان به ارمغان می آورد. شما از کارت استفاده نخواهید کرد، بلکه از یک کد QR استفاده و واسطه ویزا و مسترکارت را حذف می کنید.
اشتباه نکنید. تغییر عظیمی در راه است و این یکی از بزرگ ترین دلایلی است که مردم هنوز ارزش ارز دیجیتال را نمی دانند و رمز ارز دریافت نمی کنند. دنیای فردا تقریبا هیچ شباهتی به امروز ندارد و این امر، پیش بینی آن را بسیار دشوارتر می کند. برای درک علت آن، باید کمی درمورد رام (Rum) بدانید.
یک بطری عرق نیشکر؛ پول ارزشمند تاریخ!
بزرگ ترین دلیلی که مردم نمی توانند ارزش ارز دیجیتال را ببینند، این است که آن ها هرگز در تمام زندگی خود نوع متفاوتی از پول را ندیده اند. پول همیشه همین بوده و توسط دولت ها صادر شده است. اما پول غیرمتمرکز و قابل برنامه ریزی که توسط هیچکس به جز خود پروتکل صادر نمی شود، الگوی کاملا متفاوتی است.
در واقع این نوعی تغییر از پولی به پول دیگر است که در گذشته چندین بار اتفاق افتاده اما تاکنون انسان های امروزی آن را تجربه نکرده بودند. واقعیت این است که برای اکثر مردم دیدن فراتر از محدوده زندگی خود تقریبا غیر ممکن است.
این ایده که شما می توانید پول خصوصی یا پولی داشته باشید که برای صدور آن نیازی به یک مرجع مرکزی نیست، کاملا خارج از درک آن هایی است که ارزش ارز دیجیتال را نمی دانند. انگار که کشتی بیگانه با سلاح های کاملا متفاوت فرود آمده که از قوانین فیزیک آن طور که ما می شناسیم پیروی نمی کنند. آن ها لیزرهایی را شلیک می کنند که مستقیم حرکت نمی کنند اما مستقیم مردم را مورد هدف قرار می دهند.
پردازش و درک الگوهای بلند مدت واقعا برای کسانی که به ارزش ارز دیجیتال واقف نیستند، بسیار دشوار است. ما استادان تطبیق الگوی کوتاه مدت هستیم که ما را بر تهدیدهای فوری و لذت های کنونی زندگی متمرکز می کند. اما از طرفی باعث می شود که میزان فعالیت مغز ما برای درک چیزی که قبلا هرگز ندیده ایم، محدود شود. اگر بتوانیم آن چیز جدید را با الگویی که قبلا دیده ایم مطابقت دهیم، نیازی نیست برای درک آن انرژی زیادی را هدر دهیم. در حقیقت فکر کردن سخت است و به انرژی زیادی نیاز دارد.
وقتی فقط یک بار دستمان را با چاقو می بریم، مفهوم تیزی را استنباط می کنیم. لازم نیست با سنگ تیزی بریده شویم تا بفهمیم که به ما هم آسیب می رساند. برای اینکه بدانیم باید از اشیای تیز دوری کنیم، نیازی نیست که سوزن بخوریم. ما از قبل آن را می دانیم؛ چرا که ما ماشین های استنباط و انتزاع هستیم.
اما این تطابق الگوی کوتاه مدت می تواند به ضرر ما تمام شود. وقتی چیز واقعا جدیدی پیش می آید، مغز ما باید وارد عمل شود و پردازش های سنگینی برای درک آن انجام دهد. اکثر مردم زحمت انجام این کار را به خودشان نمی دهند. اگر این تهدید یا فایده فوری برای زندگیشان نباشد، واقعا برای آن ها اهمیتی ندارد؛ بنابراین صرفا به مغز مارمولکی خود تکیه می کنند. این بخشی از مغز است که واکنش های سریع در آن رخ می دهد. وقتی از خیابان رد می شویم و شخصی در حال دویدن و فریاد زدن است، به پردازش زیادی نیاز نداریم. در این مواقع مغز مارمولک ما در حال کار است و این الگوی «صدای فریاد و احساس خطر» معمولا به اندازه ای جا افتاده که ما را زنده نگه دارد.
الگویی که همه انسان های امروزی در تمام طول خود دیده اند این است که «دولت ها پول صادر می کنند». بنابراین تصور فراتر از آن و درک ارزش ارز دیجیتال دشوار است. در دنیای مدرن دولت ها حاکم هستند و همه زیر پرچم و آواز ملی کشورشان زندگی می کنند.
اما همان طور که یووال هراری در کتاب درس هایی برای قرن بیست و یکم می نویسد، در اکثر تاریخ وضع به این منوال نبود. مرزها سیال بودند و احتمالا یک شبه تغییر می کردند؛ زیرا به سادگی کشوری فتح می شد. پادشاهی ها و مرزها اغلب چندین بار در طول زندگی یک فرد، تغییر می کردند. افراد یک روز تحت حکومت قدرت یک قبیله ای از خواب بیدار می شدند و روز دیگر خود را تحت قدرت امپراتوری دیگر می دیدند.
اگر در دوران وحشتناک جنگ های ژاپن زندگی می کردید، فرمانروایان شما ده ها بار تغییر می کردند؛ چرا که در آن دوره، برای تصرف قلمرو 125 سال جنگ داخلی بی رحمانه رخ داد و بیش از چهار نسل از زندگی انسان ها را تحت تاثیر قرار داد. پول در آن روزها هم بسیار متفاوت بود. اغلب غیرمتمرکزتر از الان بود؛ زیرا نمی توانستید به ماندگاری افراد در قدرت اعتماد کنید. در نتیجه مردم بیشتر از کالاهایی مانند نمک و ابریشم به عنوان وسیله تجارت استفاده می کردند.
سفر سریعی به تاریخ پول تنها چیزی است که شما برای درک ارزش ارز دیجیتال و این حقیقت نیاز دارید تا بفهمید که پول ایده ثابتی نیست و همیشه در حال تکامل است. نوعی از پول غیرمتمرکز و توسط مقامات دولتی صادر می شود. نوع دیگری توسط مردم یا قدرت امپراتوری ها تامین می شده است. لیست پایین تنها چند مورد از صدها مثال دیگری است که در طول تاریخ بشر به عنوان پول استفاده شده:
- ابریشم
- عرق نیشکر
- نمک
- پارس سگ
- صدف
- گاو
- فلزات
- سکه
معمولا تاجران از ابریشم به عنوان پول استفاده می کردند؛ زیرا شکلی از ثروت بسیار متمرکز بود. این ایده که پول ذاتا واسطه ای است که ذخیره ارزش را در خود جای داده، درست نیست. اگر مردم احساس کنند چیزی ارزشمند است، پس واقعا ارزشمند خواهد بود. به همین سادگی! ابریشم ممکن است کمیاب بوده و تولید آن سخت بوده باشد؛ اما هیچ ارزش ذاتی دیگری ندارد، جز اینکه مردم تصور می کردند زیبا و باارزش است.
سرمایه گذاران عمده در طلا به شما خواهند گفت که طلا تنها پول واقعی است و ارزش بسیاری دارد. هیچ ارزشی در طلا وجود ندارد؛ مگر اینکه باور داشته باشیم ارزشمند است. طلا براق و زیبا بود و مردم به همین دلیل جذب آن می شدند. ما طلا را نوعی پول و سرمایه می دیدیم؛ زیرا نسبتا کمیاب بود و وقتی به جواهرات تبدیل می شد، ارزشمندتر هم به نظر می رسید. اما ارزش کاربردی آن عملا صفر است. حتی در مقایسه با سایر فلزات گرانبها سخت یا رسانا نیست. الماس، گرافن و فیبر کربن به مراتب از آن مستحکم تر هستند.
اگر چیزی با ارزش واقعی می خواهید، چیزی مانند لیتیوم را در نظر بگیرید که در الکترونیک و باتری ها و پزشکی استفاده میشود، اما ما از آن به عنوان پول استفاده نمی کنیم. طلا ارزش دارد؛ چون ما می گوییم ارزش دارد. به همین سادگی و این حقیقت هر پولی (حتی ارز دیجیتال) است که تا به حال وجود داشته است.
هر چیزی که بتواند به عنوان یک ذخیره ارزش عمل کند، می تواند پول محسوب شود. کتاب تاریخ جهان در شش لیوان را بخوانید و خواهید دید که چرا عرق نیشکر به عنوان پول مورد استفاده قرار گرفت و منجر به تجارت هولناک و منزجر کننده برده های تاریخی در آفریقا و آمریکا شد.
رام یا عرق نیشکر شکل فوق العاده متمرکزی از ثروت بود. آب معمولا حامل بیماری در اکثریت قریب به اتفاق تاریخ بشریت بوده است، بنابراین همه از خردسال تا پیر آبجو، شراب یا الکل می نوشیدند. داشتن یک الکل بسیار غلیظ به این معنی بود که می توانستند آن را برای مدت طولانی تری رقیق کنند، که بنابراین باعث می شد مدت زمان طولانی تری چیزی برای نوشیدن داشته باشند.
تاجران برده آمریکایی به تاجران برده آفریقایی به شکل مورد علاقه خود یعنی رام، پول می دادند، زیرا ماندگاری بالایی داشت، تولید آن ارزان بود و در آن زمان به عنوان یک ذخیره ارزش عمل می کرد. در واقع، این دلار آمریکا نبود که بر تجارت بین المللی در سالهای اولیه به قدرت رسیدن آمریکا تسلط داشت.
نیمه تاریک ارز دیجیتال برای مردم
آخرین دلیلی مردم نمی توانند ارزش ارز دیجیتال را ببینند، ترس است. چیزهای جدید برای مردم وحشتناک است؛ چرا که نمی خواهند تغییر کنند. تغییر می تواند به این معنی باشد که آن ها در حال حاضر در سمت اشتباه معادله برد یا باخت قرار دارند. هیچکس نمی خواهد عقب بماند.
بانک ها ارز دیجیتال را به عنوان یک تهدید می بینند و قاعدتا باید هم همین طور باشد. بانکها از بین نخواهند رفت، اما صرفا در صورتی که مدل های تجاری خود را اساسا با این شکل جدید پول تطبیق دهند. البته واضح است که اکثر آن ها موفق نمی شوند؛ چرا که عمدا کور و به مدل کسب و کار فعلی خود پایبند خواهند ماند. خیلی ها راه کداک را خواهند رفت. با این حال، تعداد کمی از بانک ها به اندازه کافی باهوش خواهند بود که باقی بمانند و به جای امروز به فردا چشم دارند.
دولت ها بیش از همه از پول جدید یعنی ارز دیجیتال و ارزش آن می ترسند.
اربابان دولت های جهان امروز ،صاحب قدرت خدایان هستند: حق انحصاری ضرب و توزیع پول. این امر آن ها را به استادان اقتصاد و تجارت بین الملل تبدیل می کند و به آن ها تسلط بر زندگی همه و کنترل پول شما را می دهد. آن ها نمی خواهند این قدرت را واگذار کنند و به راحتی این کار را انجام نخواهند داد.
کشورهای مستبد و تقریبا مستبد بیشتر نگران هستند؛ نگران اینکه ارز دیجیتال با ارزش رو به افزایش خود قدرت آن ها را بر هم زند و دیگر نتوانند بر ذهن شهروندان خود کنترلی داشته باشند.
حکومت های مستبد هرگز به نفع مردم و برای آن ها نیستند. آن ها دولت هایی هستند که صرفا به نام مردم بر مسند قدرت تکیه زده اند؛ در حالی که با سیاست های شنیع، خودخواهانه و جنون آمیز خود مردم را در تنگنا قرار داده اند. ارزهای دیجیتالی که تحت کنترل آن ها نیست، می تواند مردم را از این اسارت برهاند. تصور کنید که یک ارز دیجیتال واقعا مقیاس پذیر و به طور گسترده پذیرفته شده بین المللی وجود داشته باشد که ارزش خود را به طور پیوسته حفظ کند؛ در واقع یک استیبل کوین با تعادل تقریبا کامل که هر کسی می تواند آن را در هر جایی خرج کند. در این صورت در ونزوئلا، زمانی که مستبدان دیوانه به قدرت رسیدند و بازارها و خود پول را به طرز چشمگیری بی ثبات کردند و موجب تورم شدیدی شدند، مردم به سادگی می توانستند پول خود را به پولی باثبات و بین المللی تغییر دهند و منتظر تصمیمات جدید دولت کنونی بمانند یا از قدرت وحشیانه آن فرار کنند. یعنی دقیقا تغییری به نفع مردم!
در حال حاضر هم برخی دولت ها مانند هند حملات مستبدانه ای به کریپتو و رمزارزها دارند و با وجود ارزش غیرقابل انکار ارز دیجیتال در تلاش برای ممنوع کردن استفاده از آن هستند (ممنوعیت های چین در ارز دیجیتال را بخوانید). این استراتژی ها و ممنوعیت ها برای آن ها قرن ها کار کرده است، اما اکنون اوضاع فرق می کند. آن ها امیدوارند که بتوانند با ممنوع کردن رمزارزهای خصوصی از قدرت بلاک چین بهره برداری کنند، اما نمی توانند این کار را انجام دهند؛ زیرا در کشور هیچ کس قادر به توسعه یا درک آن نخواهند بود.
ببینید، یک بلاک چین بدون ارز دیجیتال و سکه ای که به آن قدرت می بخشد، ارزش ندارد. بدون سکه، این فقط یک پایگاه داده توزیع شده است. اگر مردم هیچ انگیزه ای برای سرمایه گذاری روی سکه نداشته باشند، با این فناوری کار نخواهند کرد و بلاک چین هم جز یک فناوری بی فایده مانند سایر فناوری ها نخواهد بود.
سال ها می گذرد و سایر کشورها از بلاک چین و ارز خصوصی استقبال، و استعدادها را جذب می کنند. در حالی که دولت های مستبد چیزی جز استعدادهای مدیریتی برای ایجاد فناوری بلاک چینی که هیچ کس نمی خواهد یا به آن اعتماد نمی کند، نخواهند داشت.
ما فقط یک سیاره داریم و قدرت تک تک دولت ها به اوج خود رسیده است.
درست همان طور که قدرت سامورایی ها در نهایت به دست یک دولت مدنی افتاد، شکل مدرن دولت ملی که بر زندگی همه ما حاکم است، در قرن های آینده تغییر خواهد کرد. قدرت آن ها یک شبه یا حتی در طول زندگی ما ناپدید نخواهد شد، اما به آرامی و به طور غیرقابل برگشتی کاهش خواهد یافت و جای خود را به نظم بین المللی تری از مناطق مستقل خواهد داد، خواه پوپولیست ها بخواهند یا نه. پوپولیست ها طبق معمول در سمت اشتباه تاریخ هستند و خشم و ترس آن ها، نمی تواند جلوی آینده را بگیرد.
هیچ کسی نمی تواند در برابر جزر و مد زمان بایستد.
سخن پایانی
اما شاید هنوز برای درک ارزش ارز دیجیتال قانع نشده باشید. بسیار خب، شما فقط باید یک چیز را درک کنید: Crytpo پول هوشمند، قابل برنامه ریزی و تغییر پذیر است.
پول امروز احمقانه است و بچه های فردا پول احمقانه را نمی فهمند. حتما در آینده ای نه چندان دور از نسل های بعدی از این دست سوالات خواهید شنید: منظورتان چیست که نمی توانم آن را فورا به سراسر جهان بفرستم؟ منظورتان چیست که وقتی چیزی می خرم نمی توانم پولم را به امانت بگذارم و فقط وقتی چیزی را به دست می آورم، می توانم آن را آزاد کنم؟
پول امروز مانند یک تلفن تاشو قدیمی است که نمی تواند عکس بگیرد، چت کند و قابلیت اتصال به اینترنت هم ندارد. پس فایده اش چیست؟ کریپتو پول قابل برنامه ریزی و این بیش از هر چیز دیگری جذابیت و ارزش واقعی ارز دیجیتال است.
همه موانع تکنولوژیک مختلف با گذشت زمان حل خواهند شد. مقیاس گذاری؟ راحتی در استفاده؟ معاملات خصوصی و عمومی؟ مخالفت حکومت ها؟ همه این ها در یکی دو دهه آینده حل خواهد شد و حتی در حال حاضر هم تا حد زیادی حل شده است؛ زیرا سیستم های اجماع جدید و بهتری در حال ظهور هستند و توسعه دهندگان از ورژن های قدیمی تر بلاک چین های دیروز یاد می گیرند.
امروزه ما همان سه داستان کسل کننده را در رسانه های اصلی می بینیم:
- این پول واقعی نیست زیرا فقط دولت می تواند این کار را انجام دهد.
- برای چیزهای بد استفاده می شود.
- انرژی را هدر می دهد.
اما واقعیت این است که این روایت ها در حال نابودی است. بحث انرژی هنوز وجود دارد، اما با روی آوردن به اثبات سهام و سایر مکانیسم های اجماع، این بحث هم ناپدید خواهد شد. صندوق های سرمایه گذاری غول پیکر و موسساتی مانند تسلا و توییتر در حال خرید و اثبات ارزش ارز دیجیتال هستند. Coinbase در حال عرضه عمومی است و ارزش آن بین 68 تا 100 میلیارد دلار است. ارزهای دیجیتال به طور فزاینده ای در حال تبدیل به جریان اصلی است.
ایده پول هم در حال تغییر است. قبلا فقط دولت ها می توانستند این کار را انجام دهند، اما نگاهی به تاریخ به ما می گوید که این دیدگاه واقعا چقدر احمقانه است و از بین خواهد رفت. تنها عامل ثابت در زندگی، تغییر است. و همیشه راه های درخشانی به مردم نشان داده شده که فقط به مرگ منتهی می شود. روایات احمقانه کوته بینان در حال مرگ است. هرچند آرام؛ اما حتمی.
در بیست و پنج سال آینده، اکثر مردم حتی پول های احمقانه ای را که روی کاغذ چاپ شده و یا به عنوان سکه ضرب شده اند، به خاطر نمی آورند. هیچ داستانی در مورد ارز دیجیتال در مقابل پول “واقعی” وجود نخواهد داشت.
مردم حتی کلمه کریپتوکارنسی را نمی دانند و فقط آن را پول می نامند.
منبع